در هالیوود یک ضرب المثل مشهور وجود دارد که می گوید: شما فقط با آخرین عملکرد خود سنجیده می شوید و در نتیجه آن، شما یا خوب هستید و یا بد! و این حرف هنوز هم در این سیستم سینما صدق می کند. برای مثال شما می توانید بِرند و مارک کمپانی مارول (رابرت دونی جونیور) باشید و ماشین پول سازی اما چند ماه بعد با یک کمدی خانوادگی ضعیف شهرت شما در پی آن آسیب جدی خواهد دید. اما، بازیگران تنها استعدادها در زمینه ساخت فیلم نیستند که در معرض خطر قرار دارند. اگر یک پروژه با مشخصات خاص سقوط کند و به شدت از نظر انتقادی یا مالی شکست بخورد، سرنوشت کارگردان آن نیز مبهم می شود. از طرف دیگر به همان اندازه اگر یگ فیلم در زمینه های مختلف موفق شود، می توانید شرط کنید که سهام همان کارگردان سازنده فیلم در صنعت سینما افزایش می یابد. برخی از پروژه های بلند پروازانه فرصت تبدیل شدن به یک نام  بزرگ را به سازنده فیلم می دهند. امسال کارگردان زیادی در این موقعیت قرار دارند که به شرح زیر هستند:
 

جیسون رایتمن با فیلم Ghostbusters: Afterlife - بیایید روراست باشیم Ghostbusters 2016 یک فاجعه مطلق بود، البته این چیز عجیبی نیست که بازسازی ها بد از آب در بیاییند. با این حال، هنگامی که پسر ایوان رایتمن (کارگردان اصلی Ghostbusters) یعنی جیسون رایتمن موافقت کرد که در سال 2019 مجدداً مسعولیت تولید نسخه جدیدی از این فرنچایز را بر عهده گیرد، هواداران با این تصمیم شکست اخیر را خیلی زود پس از انتشار اولین تریلر و تصاویر فیلم فراموش کردند. مطمئناً در این پروژه به سازندگان تذکر داده شده است که سعی در بازگشت به ریشه هایی که باعث شد دو فیلم اول Ghostbusters بسیار محبوب شوند انجام شود. او ظاهراً یک کارگردان بسیار با استعداد است - کارهای او در آثاری چون جونو و بالا در آسمان این را برجسته تر می کند - با این وجود Ghostbusters: Afterlife یک ریسک بالا است که می تواند او را تبدیل به پسر کمدی ساز جدید با بودجه های بالای هالیوود کند یا این که او به سرعت در بخش بودجه های پایین تر هالیوودی نیر فراموش شود.



پل دبلیو. اس. اندرسون با فیلم Monster Hunter - اگر آگاه نبودید، باید بگویم Monster Hunter در حال حاضر به عنوان یکی از گرامی ترین بازی های ویدیویی اکشن فانتزی که تا کنون در فضای وحشی صنعت بازی منتشر شده است، قرار دارد. طرفداران اختصاصی این گیم از زمان شروع بازی Monster Hunter در سال 2004 با جدیت آن را بازی می کنند و با این وفاداری بی بدیل سطح خاصی از مالکیت بر دنیای رایانه ای به وجود آمده است. بنابراین، هنگامی که اعلام شد که پپل دبلیو. اس. اندرسون مسئولیت تولید یک فیلم Monster Hunter - با بازی Milla Jovovich  را بر عهده گرفته که در سال 2020 منتشر می شود، همین هواداران یک منتقد اساسی برای موفقیت یا عدم موفقیت فیلم خواهند بود. تاریخ به ما می گوید که اقتباس های بازی های ویدئویی با مخاطب اصلی بازی یا هر مخاطبی دیگر خیلی ارتباط برقرار نکرده اند. فراموش نکنیم اندرسون سازنده فیلم های Resident Evil نیز بوده که بین منتقدین آثار ضعیفی هستند - اما فراموش نکنیم  که شکار هیولا به طور بالقوه می تواند به اندازه پاندورای آواتار گسترده و دیدنی باشد و این اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. شاید اندرسون چیز به یاد ماندنی را تولید کند و در ادامه شاهد یک منظره جدید حماسی با Monster Hunter باشیم، و یا شاید او فقط در بیابان فیلم سازی ناپدید شود به طور کلی از چرخه فیلم سازی خارج شود.




جان کرازینسکی با فیلم A Quiet Place Part II - یک مکان ساکت یکی از شوکهای واقعی سال 2018 بود. اولین حضور کرازینسکی در صندلی کارگردانی به همراه همسرش امیلی بلانت در مقام بازیگر تبدیل به یکی از سرگرم کننده ترین آثار هیولایی چند سال اخیر شد. فیلم سراسر تنش و  پاپ کورنی جان کرازینسکی باعث شد نام او بیشتر سر زبان ها بیاید. مردم در سرتاسر جهان در محیطی کاملاً ساکت قرار گرفتند که کرازینسکی به آنها معرفی کرده بود. اکنون با تنظیم A Quiet Place Part II در سال 2020، همه منتظر موفقیت جدیدی هستند. اگر کرازینسکی بتواند قسمت جدید را با پیچ و تاب های بیشتری تولید کند - از جمله اینکه ترسهای جامپ اسکر کاملاً به موقع نشان داده شوند - نسبت به نسخه قبلی خود، این پروژه به عنوان یک فیلم غیرقابل انکار موفق تلقی می شود. با این حال، اگر ستاره سابق The Office نتواند دو بار در یک بطری نور گیر کند، شاید هالیوود آن فیلم اول را به عنوان یک اتفاق تکرار نشدنی طبقه بندی کند و او را به سمت بازی بیشتر در سبک های کمدی یا اکشن (جک رایان) بازگرداند. به نظر می رسد که اولین تریلر برای قسمت دوم روایت جدیدی را نشان می دهد و این نکته خوبی برای کرازینسکی به شمار می رود.




کری جوجی فواگا با فیلم No Time To Die - کار بر روی پروژه های تحسین برانگیزی مانند کاراگاه حقیقی، مجنون و جانوران بدون کشور، کری جوجی فواگا را خیلی غریبه در این صنعت نشان نمی دهد؛ اما گفته می شود، او ممکن است تا به امروز با بزرگترین چالش خود در قسمت جدید جیمز باند روبرو شده باشد. فیلم زمانی برای مردن نیست بارها دچار تغییر در سکان هدایتش شد و قبل از حضور فواگا افرادی چون Yann Demange فرانسوی، دنی ویلنوو، دیوید مکنزی و دنی بویل بریتانیایی به آن نزدیک شده بودند. البته بویل کارگردانی را نیز پذیرفته بود اما خیلی زود کشف شد که بویل اجازه ندارد داستان مورد نظر خود را در فیلم بگوید و او به زودی پروژه را ترک کرد. حال با حضور Fukunaga در مقام کارگردان و نویسنده Killing Eve یعنی  Pheobe Waller-Bridge به عنوان مشاور فیلمنامه نویس، می توانید استدلال کنید که فیلم جدید Bond این قابلیت را دارد که بتواند عالی باشد یا آخرین قربانی تأثیرات متعدد در فیلمنامه و کارگردانی توسط کمپانی ها باشد. اگر Fukunaga بتواند چیزی بی نظیر و منحصر به فرد به مجموعه باند اضافه کند ممکن است خودش را با پیشنهادهای برجسته تر مثل باند پیدا کند. با این حال، اگر No Time To Die بد از آب در بیاید، ممکن است فواگا مجبور شود مدتی از صفحه بزرگ فاصله بگیرد تا اوضاع بهبود یابد.





جاش بون با فیلم The New Mutants - جهش یافتگان جدید به کارگردانی جاش بون بر اساس یک گروه ابرقهرمان نوجوان به همین نام از شرکت مارول کامیکس ساخته شده‌است. فیلم‌نامه این فیلم توسط بون و کنات لی به رشته تحریر درآمده و این فیلم به عنوان سیزدهمین قسمت در مجموعه فیلم‌های مردان ایکس به‌شمار می‌رود. این فیلم تا همین لحظه قربانی تلفیق کمپانی فاکس و دیزنی شده است. در ابتدا قرار بود در ماه آوریل سال 2018 میلادی فیلم نمایش داده شود، چرا که مجموعه فیلمبرداری New Mutants در سپتامبر 2017 به پایان رسیده بود و کارگردان جاش بون اعتراف کرد که با وجود مشکلات تصویربرداری اصلی برای این فیلم "استرس زا" بوده است. او همچنین اعتراف کرد که احساس می کند به دلیل اینکه فاکس خواسته های زیادی از او داشته است لحن فیلم "کمی خنثی شده است" که این در تضاد کامل با سبک ترسناکی بود که بون می خواست آن را بسازد. همچنین لازم به ذکر است تغییرات فراوان زمان نمایش فیلم این امتیاز را به بون داد که او بعضی از صحنه های فیلم را برای نزدیک شدن به سبک ترسناک دوباره بازسازی کند. با این اوصاف باید دید جاش بون چه چیزی خلق کرده است.



شاون لوی با فیلم Free Guy - هرکسی که تا به حال لذت مطلق نشستن در پای یکی از قسمت های Stranger Things را داشته است، می تواند به شما بگوید که بی شک کارگردان شاون لوی چقدر با استعداد است. لوی با کمک و تولید برخی از بزرگترین لحظات نمایشی درخشان علمی تخیلی، باید خود را به عنوان یکی از بهترین داستان نویسان تلویزیونی نسل خود معرفی کند. با این حال، لوی در واقع همان سطح موفقیت را در پرده بزرگ سینما نشان نداده است، هرچند همه فرنچایز شب در موزه او را می شناسید. اکنون شش سال از آخرین فیلم بلند سینمایی اش - سومین قسمت شب در موزه می گذرد که لوی با Free Guy بازگشته است. مرد آزاد، فیلمی اکشن علمی تخیلی کمدی با بازی رایان رینولدز است.  یک کارمند بانک بزودی متوجه می‌شود که او در واقع یک NPC (شخصیت غیرقابل‌بازی) در یک بازی ویدئویی خشن و جهان باز است. طرح به اندازه کافی جالب به نظر می رسد، بنابراین امید وجود دارد که این فیلم بتواند شاون لوی را برای معرفی خودش به عنوان یک سازنده فیلم ها تاپ بلاکباستر دوباره سرزبان ها بیاندازد.





آدام وینگارد با فیلم Godzilla Vs Kong - هنگامی که این فیلم در ابتدا در سال 2015 مورد توجه قرار گرفت و چراغ سبز دریافت کرد، واکنش اولیه به آن یکی از خوش بینی های واقعی بود. ما کینگ گ اخیر (پیتر جکسون) را دیده بودیم و دو تفسیر مدرن از گودزیلا (رولاند امریش و گرت ادواردز) هم دیدیم. اما دیدن این دو هیولا با هم چیز عجیبی است. تا به امروز، وینگارد هرگز سلطنت بر یک پروژه با این اندازه و دامنه را به دست نیاورده بود، بنابراین او هنوز هم می توانست نقش مهمی را بازی کند و بهترین فیلم فرنچایز را تا به امروز تولید کند - کارهای او در مورد فیلم هایی مانند مهمان و جادوگر بلر قطعاً برجسته است و همین نشان می دهد او چه کارگردانی باکیفیت می تواند باشد. با این حال، اگر او نتواند با Godzilla Vs Kong کار چشم گیری انجام دهد بدون تردید اندک اعتبار او نیز از بین می رود.



اندی سرکیس با فیلم Venom 2 - هنگامی که Venom در اکتبر سال 2018 به پرده سینماها آمد، ما شاهد یکی از ناامیدی های بیش از حد بزرگ سال بودیم. خیلی ها آن را با شکست های بدنام مانند Daredevil و حتی Green Lantern تشبیه می کردند. با این حال، به نظر می رسید که این فیلم با تعداد زیادی از طرفداران در سراسر جهان روبرو است و موفق شد 856 میلیون دلار حیرت انگیز در گیشه کسب کند و این کار را برای تولید دنباله آن آسان کرد. البته نکته جذاب پیرامون قسمت دوم ونوم انتخاب پدرخوانده فناوری موشن کپچر یا ردیابی حرکتی یعنی اندی سرکیس به عنوان کارگردان فیلم بود. با توجه به اینکه Venom قبلی چیز خاصی نبود، آیا Serkis قادر به خلق ویژگی ای خواهد بود که بتواند تام هاردی در نقش ادی براک را فراتر ببرد؟ چه در کیفیت و چه در موفقیت مالی؟! شما چه فکر می کنید؟



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گوشواره چرم تجهیزات آشپزخانه صنعتی و هتل | لوازم آشپزخانه فست فود گل شبدر گلبرگ یاس نمونه سوالات رایگان پرورش زالو Christine فیلم و سریال بهترین فیلمهای ایران و جهان branding_agency